در قرن شهری معاصر، تراکم ترافیک به عنوان یک چالش بزرگ مطرح است که مانع رشد اقتصادی، مانع پایداری محیط زیست و تأثیر بر کیفیت زندگی میلیونها نفر در سراسر جهان میشود. از آنجایی که شهرها با جمعیت رو به رشد و افزایش تراکم وسایل نقلیه دست و پنجه نرم می کنند، رویکردهای سنتی مدیریت ترافیک ناکافی هستند. در پاسخ، هوش مصنوعی ( AI ) به عنوان یک راه حل امیدوارکننده ظاهر شده است که استراتژی های نوآورانه ای برای بهینه سازی جریان ترافیک، افزایش ایمنی و کاهش اثرات زیست محیطی ارائه می دهد. این مقاله به به هوش مصنوعی و مدیریت ترافیک می پردازد، چارچوب های نظری، پیشرفت های تکنولوژیکی، و مطالعات موردی در دنیای واقعی را بررسی می کند تا پتانسیل تحول آفرین هوش مصنوعی در تغییر شکل حرکت شهری را نشان دهد.
پس زمینه :
شهرنشینی یکی از روندهای تعیین کننده قرن بیست و یکم است که بیش از نیمی از جمعیت جهان در شهرها ساکن هستند. این رشد سریع شهری به چالشهای بیسابقهای بهویژه در حوزه حملونقل منجر شده است. با گسترش شهرها، تقاضا برای راه حل های جابجایی کارآمد و پایدار نیز افزایش می یابد. با این حال، رویکردهای سنتی مدیریت ترافیک برای همگام شدن با پیچیدگیهای محیطهای شهری مدرن تلاش کردهاند. ازدحام، آلودگی، تصادفات و زیرساختهای ناکافی مسائل فراگیری هستند که زیستپذیری و زیستپذیری اقتصادی شهرها را در سراسر جهان تهدید میکنند.
اهداف :
با توجه به این چالش ها، این مقاله با هدف بررسی نقش هوش مصنوعی ( AI ) در تحول در مدیریت ترافیک است. با استفاده از فناوریهای هوش مصنوعی مانند یادگیری ماشینی، یادگیری عمیق و یادگیری تقویتی، شهرها میتوانند سیستمهای حملونقل هوشمندتر و سازگارتر با قابلیت بهینهسازی جریان ترافیک، کاهش ازدحام و افزایش ایمنی ایجاد کنند. از طریق ترکیبی از تجزیه و تحلیل نظری و مطالعات موردی در دنیای واقعی، این مقاله به دنبال روشن کردن پتانسیل تحولآفرین هوش مصنوعی در شکلدهی مجدد تحرک شهری است.
آشنایی با مدیریت ترافیک :
– دیدگاه های تاریخی
مدیریت ترافیک برای قرنها دغدغه برنامهریزان و سیاستگذاران شهری بوده است و قدمت آن به پیدایش واگنهای اسبکشی و اشکال اولیه حملونقل شهری بازمیگردد. با این حال، تا قرن بیستم بود که مدیریت ترافیک به عنوان یک رشته مطالعاتی متمایز ظهور کرد، که با تکثیر خودروها و شهرنشینی سریع کشورهای صنعتی تحریک شد.
رویکردهای اولیه مدیریت ترافیک عمدتاً بر راهحلهای مهندسی، مانند ساخت جادهها، پلها و علائم ترافیکی برای تطبیق ترافیک رو به رشد وسایل نقلیه متمرکز بود که این رویکردهای زیرساخت محور مبتنی بر مدلهای قطعی جریان ترافیک بودند که رفتار یکنواخت را در بین رانندگان و شرایط جاده ایستا فرض میکردند.
در نیمه دوم قرن بیستم، با ظهور فناوری رایانه و افزایش شهرنشینی، مدیریت ترافیک شروع به تبدیل شدن به یک زمینه بین رشتهای تر کرد و بینش هایی از مهندسی حمل و نقل، برنامه ریزی شهری، روانشناسی و اقتصاد را در بر گرفت. این رویکرد بین رشتهای منجر به توسعه استراتژیهای پیچیدهتر مدیریت ترافیک، از جمله بهینهسازی سیگنال ترافیک، قیمتگذاری ازدحام و سیستمهای حملونقل عمومی شد.
– چالش ها در مدیریت ترافیک معاصر
با وجود این پیشرفتها، مدیریت ترافیک معاصر با چالشهای بیشماری مواجه است که رویکردهای سنتی برای مقابله با آنها مجهز نیستند. رشد سریع جمعیت شهری، همراه با افزایش تراکم وسایل نقلیه، منجر به افزایش سطح ازدحام، آلودگی و تصادفات در شهرهای سراسر جهان شده است. علاوه بر این، ظهور تجارت الکترونیک و اقتصاد گیگ (gig economy) منجر به چالشهای جدیدی در ارتباط با تحویل کالا و خدمات شده است و مسائل مربوط به تحرک شهری را تشدید میکند.
علاوه بر این، رویکرد سنتی و زیرساخت محور به مدیریت ترافیک ذاتاً در توانایی آن برای انطباق با طبیعت پویای محیطهای شهری محدود است. الگوهای ترافیک تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله شرایط آب و هوایی، رویدادهای خاص، پروژههای ساختمانی و رفتار انسانی قرار میگیرند که توسعه راهحلهای ثابت و یک اندازه را دشوار میسازد.
علاوه بر این، محبوبیت فزاینده خدمات حمل و نقل سواری، مانند Uber و Lyft و ظهور وسایل نقلیه خودران، چالشها و فرصتهای جدیدی را برای مدیریت ترافیک ایجاد میکند. در حالی که این فناوریها پتانسیل کاهش ازدحام و بهبود تحرک را دارند، نگرانیهایی را در مورد عدالت، ایمنی و آینده حملونقل عمومی نیز ایجاد میکنند.
با توجه به این چالشها، نیاز به رویکردهای نوآورانه و مبتنی بر دادهها برای مدیریت ترافیک که بتواند در زمان واقعی با شرایط متغیر سازگار شود و استفاده از زیرساختهای موجود را بهینه کند، به رسمیت شناخته میشود.
– نیاز به راه حل های نوآورانه
هوش مصنوعی ( AI ) به عنوان یک راه حل امیدوارکننده برای چالش های پیچیده ای که مدیریت ترافیک معاصر با آن مواجه است، ظاهر شده است. با استفاده از فناوریهای هوش مصنوعی مانند یادگیری ماشینی، یادگیری عمیق و یادگیری تقویتی، شهرها میتوانند سیستمهای حملونقل هوشمندتر و سازگارتر با قابلیت بهینهسازی جریان ترافیک، کاهش ازدحام و افزایش ایمنی ایجاد کنند.
برخلاف رویکردهای سنتی و مبتنی بر قانون برای مدیریت ترافیک، که بر الگوریتمهای از پیش تعیینشده و مدلهای ثابت جریان ترافیک تکیه میکنند، سیستمهای مدیریت ترافیک مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند از دادههای تاریخی بیاموزند، الگوها را شناسایی کنند و در مورد شرایط ترافیک آینده پیشبینی کنند. این شهرها را قادر میسازد تا استراتژیهای پویا و مبتنی بر دادهها را برای مدیریت ترافیک در زمان واقعی اجرا کنند، مانند تنظیم زمانبندی سیگنال ترافیک، تغییر مسیر وسایل نقلیه و اجرای طرحهای قیمتگذاری ازدحام.
علاوه بر این، فناوریهای هوش مصنوعی میتوانند ادغام وسایل نقلیه خودران را در جریان ترافیک تسهیل کنند و سیستمهای حمل و نقل کارآمدتر و ایمنتری را امکانپذیر کنند. با هماهنگی حرکت وسایل نقلیه خودران، شهرها می توانند ازدحام را کاهش دهند، بهره وری سوخت را بهبود بخشند و ایمنی جاده ها را افزایش دهند. به طور کلی، هوش مصنوعی یک تغییر پارادایم دگرگون کننده در نحوه رویکرد شهرها به مدیریت ترافیک ارائه می دهد و آنها را قادر می سازد تا سیستم های حمل و نقل سازگارتر، انعطاف پذیرتر و پایدارتری را توسعه دهند که می تواند نیازهای در حال رشد جمعیت شهری را برآورده کند
مبانی نظری هوش مصنوعی در مدیریت ترافیک :
– یادگیری ماشینی و یادگیری عمیق
یادگیری ماشینی زیرشاخهای از هوش مصنوعی است که بر توسعه الگوریتمهایی تمرکز دارد که میتوانند از دادهها یاد بگیرند و بدون برنامهنویسی صریح، پیشبینی یا تصمیم بگیرند. یادگیری عمیق، زیرمجموعهای از یادگیری ماشین، از شبکههای عصبی مصنوعی با چندین لایه از گرههای به هم پیوسته برای یادگیری الگوهای پیچیده از حجم زیادی از دادهها استفاده میکند.
در زمینه مدیریت ترافیک، تکنیکهای یادگیری ماشین و یادگیری عمیق را میتوان برای تجزیه و تحلیل دادههای ترافیکی تاریخی، شناسایی الگوها و روندها، و پیشبینی شرایط ترافیک آینده استفاده کرد. به عنوان مثال، محققان مدلهای یادگیری ماشینی را توسعه دادهاند که میتوانند تراکم ترافیک را بر اساس دادههای جریان ترافیک تاریخی، شرایط آبوهوایی و رویدادهای خاص بهطور دقیق پیشبینی کنند.
تکنیکهای یادگیری عمیق، مانند شبکههای عصبی کانولوشن ( CNN ) و شبکههای عصبی مکرر ( RNN )، با موفقیت در کارهایی مانند تشخیص علائم ترافیکی، تشخیص وسیله نقلیه و تشخیص عابر پیاده اعمال شدهاند که امکان نظارت و نظارت دقیقتر و کارآمدتر ترافیک را فراهم میکند.
– یادگیری تقویتی
یادگیری تقویتی یک پارادایم یادگیری ماشینی است که از روانشناسی رفتاری الهام گرفته شده است، که در آن یک عامل می آموزد که با تعامل با یک محیط و دریافت بازخورد به شکل پاداش یا مجازات تصمیم گیری کند. هدف از یادگیری تقویتی، به حداکثر رساندن پاداش های تجمعی در طول زمان با یادگیری یک خط مشی بهینه برای تصمیم گیری است.
در زمینه مدیریت ترافیک، یادگیری تقویتی می تواند برای توسعه سیستم های کنترل سیگنال ترافیک تطبیقی استفاده شود که می توانند بهینه سازی جریان ترافیک را در زمان واقعی بیاموزند. با در نظر گرفتن علائم راهنمایی و رانندگی به عنوان عواملی که با محیط ( به عنوان مثال، شبکه جادهها ) در تعامل هستند و بر اساس شرایط ترافیکی بازخورد دریافت میکنند، الگوریتمهای یادگیری تقویتی میتوانند یاد بگیرند که به صورت پویا زمانبندی سیگنال را برای به حداقل رساندن ازدحام و کاهش زمان سفر تنظیم کنند.
محققان اثربخشی سیستمهای کنترل سیگنال ترافیک مبتنی بر یادگیری تقویتی را در شبیهسازی و استقرار در دنیای واقعی نشان دادهاند که در مقایسه با سیستمهای کنترل سیگنال زمان ثابت سنتی، پیشرفتهای قابلتوجهی در جریان ترافیک، زمان سفر و کارایی سوخت نشان میدهد.
– هوش ازدحام
هوش ازدحام یک رفتار جمعی است که در گروههایی از عوامل غیرمتمرکز و خودسازمانیافته مانند مورچهها، زنبورها و پرندگان گله مشاهده میشود که آنها را قادر میسازد تا مشکلات پیچیده را حل کنند و با محیطهای متغیر سازگار شوند. الگوریتمهای هوش ازدحام با الهام از سیستمهای طبیعی، به دنبال تقلید از رفتار حشرات اجتماعی و سایر موجودات برای حل مسائل بهینهسازی هستند.
در زمینه مدیریت ترافیک، الگوریتمهای هوش ازدحام میتوانند برای توسعه سیستمهای غیرمتمرکز و خودسازماندهی برای مسیریابی و هماهنگی استفاده شوند. به عنوان مثال، محققان الگوریتمهای مسیریابی مبتنی بر هوش ازدحامی را برای وسایل نقلیه خودران توسعه دادهاند که آنها را قادر میسازد تا به طور مشترک در ترافیک حرکت کنند و با به اشتراک گذاشتن اطلاعات در مورد شرایط جاده، جریان ترافیک و مسیرهای برنامهریزی شده از تراکم جلوگیری کنند.
با استفاده از هوش جمعی وسایل نقلیه خودران، الگوریتمهای هوش ازدحام میتوانند سیستمهای حمل و نقل کارآمدتر و انعطافپذیرتری را فعال کنند که میتوانند با تغییر شرایط ترافیکی در زمان واقعی سازگار شوند.
– مدل سازی مبتنی بر عامل
مدلسازی مبتنی بر عامل یک تکنیک مدلسازی محاسباتی است که کنشها و تعاملات عوامل مستقل را در یک محیط معین شبیهسازی میکند تا ویژگیهای نوظهور سیستمهای پیچیده را مطالعه کند. در زمینه مدیریت ترافیک، مدلسازی مبتنی بر عامل میتواند برای شبیهسازی رفتار رانندگان، وسایل نقلیه و سیگنالهای ترافیکی برای درک نحوه تعامل و تأثیرگذاری بر جریان ترافیک در سطح ماکروسکوپی استفاده شود.
با مدلسازی رفتار عوامل فردی، مانند رانندگانی که تصمیمهای تغییر خط را میگیرند یا سیگنالهای ترافیکی که زمانبندی سیگنالها را تنظیم میکنند، محققان میتوانند بینشی در مورد مکانیسمهای اساسی که باعث ازدحام ترافیک میشوند به دست آورند و استراتژیهایی برای کاهش آن ایجاد کنند. مدلهای مبتنی بر عامل همچنین میتوانند برای شبیهسازی اثرات مداخلات مدیریت ترافیک مختلف، مانند طرحهای قیمتگذاری ازدحام یا سیستمهای هدایت مسیر پویا، بر جریان کلی ترافیک و زمان سفر استفاده شوند. به طور کلی، مدلسازی مبتنی بر عامل ابزار قدرتمندی برای مطالعه پویایی پیچیده سیستمهای ترافیک شهری و بررسی راهحلهای بالقوه برای بهبود تحرک و کاهش ازدحام فراهم میکند.
پیش بینی و پیش بینی ترافیک :
یکی از کاربردهای کلیدی هوش مصنوعی در مدیریت ترافیک، پیش بینی و پیش بینی ترافیک است. با تجزیه و تحلیل داده های ترافیکی تاریخی، شرایط آب و هوایی و سایر عوامل مرتبط، الگوریتم های هوش مصنوعی می توانند پیش بینی های دقیقی در مورد شرایط ترافیکی آینده، مانند سطح ازدحام، زمان سفر و احتمالات تصادف ایجاد کنند.
این پیشبینیها مقامات مدیریت ترافیک را قادر میسازد تا به طور فعال استراتژیهایی را برای کاهش ازدحام و بهبود جریان ترافیک برنامهریزی و اجرا کنند. برای مثال، مدلهای پیشبینی ترافیک را میتوان برای شناسایی نقاط بالقوه ازدحام و استقرار منابع اضافی، مانند افسران اجرای ترافیک یا علائم پیام پویا، برای کاهش ترافیک قبل از وقوع استفاده کرد.
علاوه بر این، مدلهای پیشبینی ترافیک مبتنی بر هوش مصنوعی را میتوان در برنامههای ناوبری و دستگاههای GPS ادغام کرد تا بهروزرسانیهای ترافیکی و پیشنهادات مسیرهای جایگزین را به رانندگان ارائه دهد و به آنها کمک کند از مناطق شلوغ اجتناب کنند و زمان سفر را کاهش دهند.
– سیستم های کنترل سیگنال ترافیک تطبیقی
سیستمهای کنترل سیگنال ترافیک سنتی بر برنامههای سیگنال زمان ثابتی تکیه میکنند که بر اساس الگوهای ترافیکی تاریخی و عوامل روز از پیش برنامهریزی شدهاند. با این حال، این طرحهای زمان ثابت اغلب نابهینه هستند و نمیتوانند با تغییر شرایط ترافیکی در زمان واقعی سازگار شوند.
از سوی دیگر، سیستمهای کنترل سیگنال ترافیک تطبیقی مبتنی بر هوش مصنوعی، از یادگیری ماشین و الگوریتمهای یادگیری تقویتی برای نظارت مداوم بر جریان ترافیک و تنظیم زمانبندی سیگنال به صورت پویا بر اساس شرایط فعلی استفاده میکنند. با در نظر گرفتن سیگنال های ترافیکی به عنوان عواملی که با محیط تعامل دارند و بر اساس جریان ترافیک بازخورد دریافت می کنند، این سیستم ها می توانند بهینه سازی زمان بندی سیگنال ها را برای به حداقل رساندن تراکم و کاهش زمان سفر یاد بگیرند.
مطالعات متعددی اثربخشی سیستمهای کنترل سیگنال ترافیک تطبیقی را در کاهش ازدحام، بهبود جریان ترافیک و افزایش ایمنی در مقایسه با سیستمهای کنترل سیگنال با زمان ثابت سنتی نشان دادهاند. به عنوان مثال، مطالعه ای که در شهر پیتسبورگ انجام شد نشان داد که یک سیستم کنترل سیگنال ترافیک تطبیقی مبتنی بر هوش مصنوعی زمان سفر را تا 25٪ کاهش می دهد و انتشار گازهای گلخانه ای را تا 40٪ در مقایسه با سیستم های کنترل سیگنال با زمان ثابت سنتی کاهش می دهد.
– برنامه ریزی و بهینه سازی مسیر پویا
یکی دیگر از کاربردهای هوش مصنوعی در مدیریت ترافیک، برنامه ریزی و بهینه سازی مسیر پویا است. الگوریتمهای برنامهریزی مسیر سنتی برای ایجاد مسیرهای بهینه بر اساس معیارهای از پیش تعیینشده، مانند کوتاهترین زمان سفر یا کوتاهترین فاصله، بر نقشههای ثابت و دادههای ترافیکی تاریخی تکیه میکنند.
با این حال، این طرحهای مسیر ثابت اغلب شرایط ترافیکی بلادرنگ، مانند تصادفات، بسته شدن جادهها، یا ازدحام را در نظر نمیگیرند، که منجر به تصمیمگیریهای مسیریابی غیربهینه میشود. از سوی دیگر، الگوریتمهای برنامهریزی مسیر پویا مبتنی بر هوش مصنوعی، از دادههای ترافیکی بلادرنگ و تکنیکهای یادگیری ماشین برای بهروزرسانی و بهینهسازی مداوم مسیرها بر اساس شرایط فعلی استفاده میکنند.
این الگوریتمها با تجزیه و تحلیل دادههای ترافیکی بیدرنگ از منابعی مانند دوربینهای ترافیک، دستگاههای GPS و گزارشهای ترافیکی با منبع جمعیت، میتوانند سریعترین و کارآمدترین مسیرها را برای رانندگان برای رسیدن به مقصد شناسایی کنند. علاوه بر این، الگوریتمهای برنامهریزی مسیر پویا میتوانند عواملی مانند تراکم ترافیک، ظرفیت جاده و تغییر زمان سفر را برای ایجاد برنامههای مسیر قوی و تطبیقی که زمان سفر و ازدحام را به حداقل میرساند، در نظر بگیرند.
– سیستم های حمل و نقل هوشمند ( ITS )
نویسنده میثم آخشیج معتقد است که سیستم های حمل و نقل هوشمند ( ITS ) طیف گسترده ای از فناوری ها و راه حل های مبتنی بر هوش مصنوعی را در بر می گیرد که با هدف بهبود کارایی، ایمنی و پایداری سیستم های حمل و نقل انجام می شود. این فناوری ها از الگوریتم های هوش مصنوعی و تجزیه و تحلیل داده ها برای بهینه سازی جریان ترافیک، افزایش ایمنی جاده ها و کاهش اثرات زیست محیطی استفاده می کنند.
یکی از نمونههای کاربرد ITS سیستمهای تشخیص حادثه خودکار است که از الگوریتمهای یادگیری ماشینی برای تجزیه و تحلیل دادههای ترافیکی بلادرنگ و شناسایی ناهنجاریهایی مانند تصادفات، خرابیها یا زبالههای جادهای استفاده میکنند. این سیستمها با شناسایی سریع و دقیق حوادث، مقامات مدیریت ترافیک را قادر میسازند تا به سرعت واکنش نشان دهند و اقدامات کاهشی را برای به حداقل رساندن اختلالات و کاهش ازدحام اجرا کنند.
نمونه دیگری از برنامه های ITS سیستم های کمک راننده پیشرفته ( ADAS ) است که از الگوریتم های هوش مصنوعی برای افزایش ایمنی و کارایی عملیات خودرو استفاده می کند. این سیستم ها می توانند به رانندگان در مورد خطرات احتمالی، مانند خروج از خط، برخورد، یا گذرگاه عابر پیاده، بازخورد بلادرنگ ارائه دهند و به آنها در تصمیم گیری ایمن تر رانندگی کمک کنند.
علاوه بر این، فناوریهای ITS مانند سیستمهای وسیله نقلیه متصل و ارتباطات وسیله نقلیه به زیرساخت ( V2I ) وسایل نقلیه را قادر میسازد تا اطلاعات را با یکدیگر و با زیرساختهای کنار جادهای مبادله کنند، و امکان مانورهای مشترک و هماهنگ را فراهم میکند که میتواند جریان ترافیک را بهبود بخشد، ازدحام را کاهش دهد و ایمنی را افزایش دهد.
– وسایل نقلیه خودران و جریان ترافیک
وسایل نقلیه خودران ( AVs ) نشان دهنده یک تغییر الگو در فناوری حمل و نقل است که پتانسیل آن را دارد که تحرک شهری و مدیریت ترافیک را متحول کند. با حذف نیاز به رانندگان انسانی، AV ها نوید بهبود ایمنی، کارایی و دسترسی در جاده ها را می دهند.
هوش مصنوعی نقش اصلی را در فعال کردن عملکرد AV ها، از درک و تصمیم گیری گرفته تا ناوبری و کنترل، ایفا می کند. الگوریتمهای یادگیری عمیق برای پردازش دادههای حسگر از دوربینها، لیدار، رادار و سایر حسگرهای داخل هواپیما برای شناسایی و طبقهبندی اشیاء در محیط خودرو، مانند سایر وسایل نقلیه، عابران پیاده و موانع استفاده میشوند.
الگوریتم های یادگیری تقویتی را می توان برای آموزش AV ها برای هدایت محیط های پیچیده شهری و تعامل با سایر وسایل نقلیه و عابران پیاده به شیوه ای ایمن و کارآمد استفاده کرد. با یادگیری از تجربه و دریافت بازخورد بر اساس اقدامات خود، AV ها می توانند رفتار رانندگی خود را در طول زمان تطبیق داده و بهبود بخشند، که منجر به سیستم های حمل و نقل مستقل ایمن تر و مطمئن تر می شود. علاوه بر این، ادغام AVs در جریان ترافیک این پتانسیل را دارد که به طور قابل توجهی بر الگوهای ترافیک و سطوح تراکم تأثیر بگذارد. AV ها می توانند با یکدیگر و با زیرساخت های کنار جاده ارتباط برقرار کنند تا مانورهایی مانند ادغام، تغییر خطوط و تقاطع ها را هماهنگ کنند که منجر به روان تر شدن ترافیک و کاهش تراکم شود.
مطالعات موردی نویسنده مقاله :
سنگاپور ( قیمت گذاری ازدحام پویا )
سنگاپور به دلیل رویکرد نوآورانه خود در مدیریت ترافیک، از جمله اجرای طرحهای قیمتگذاری ازدحام پویا با هدف کاهش ازدحام و کنترل جریان ترافیک در مرکز شهر، مشهور است. سیستم قیمتگذاری الکترونیکی جاده ( ERP ) این شهر و دولت از الگوریتمهای هوش مصنوعی برای تنظیم پویا نرخ عوارض بر اساس شرایط ترافیکی لحظهای مانند سطح ازدحام، زمان روز و مکان استفاده میکند.
سیستم ERP با دریافت عوارض بالاتر در دورههای اوج بار و در مناطق شلوغ، رانندگان را تشویق میکند تا زمان یا مسیرهای سفر خود را به زمانها یا مناطق کمتر شلوغ تغییر دهند، در نتیجه ازدحام کلی کاهش مییابد و جریان ترافیک را بهبود میبخشد. اثربخشی طرح قیمت گذاری ازدحام پویا سنگاپور به طور گسترده ای شناخته شده است، با مطالعات نشان می دهد کاهش قابل توجهی در ازدحام و زمان سفر در مرکز شهر
لس آنجلس ( بهینه سازی سیگنال ترافیک مبتنی بر هوش مصنوعی )
لس آنجلس که به دلیل ازدحام ترافیک بدنام است، در حال بررسی راه حل های مبتنی بر هوش مصنوعی برای بهبود جریان ترافیک و کاهش ازدحام در جاده های خود است. سیستم نظارت و کنترل خودکار ترافیک شهر ( ATSAC ) از الگوریتمهای یادگیری ماشین برای تجزیه و تحلیل دادههای ترافیکی لحظهای از حسگرهای تعبیهشده در شبکه جادهای استفاده میکند و زمانبندی سیگنال ترافیک را بر این اساس تنظیم میکند.
با بهینهسازی زمانبندی سیگنالهای ترافیکی در زمان واقعی بر اساس شرایط ترافیکی فعلی، سیستم ATSAC توانسته ازدحام را کاهش دهد، جریان ترافیک را بهبود بخشد و زمان سفر را برای مسافران در لسآنجلس کاهش دهد. مقامات مدیریت ترافیک شهر همچنان به بررسی راه حل های مبتنی بر هوش مصنوعی برای مقابله با چالش های تحرک شهری و افزایش کارایی و پایداری سیستم حمل و نقل ادامه می دهند.
کپنهاگ ( راه حل های هوشمند پارکینگ )
کپنهاگ که بهخاطر خیابانهای دوستدار دوچرخه و طرحهای مترقی شهرسازی شهرت دارد، راهحلهای پارکینگ هوشمند مبتنی بر هوش مصنوعی را برای کاهش ازدحام و بهبود دسترسی به پارکینگ در مرکز شهر آزمایش کرده است. پروژه پارک هوشمند شهر از الگوریتمهای یادگیری ماشینی برای تجزیه و تحلیل دادههای بیدرنگ از حسگرهای پارک استفاده میکند و رانندگان را از طریق اپلیکیشن گوشی هوشمند به فضاهای پارکینگ در دسترس هدایت میکند.
با ارائه اطلاعات بیدرنگ درباره در دسترس بودن و قیمت پارکینگ، برنامه پارک هوشمند به رانندگان کمک میکند تا مکانهای پارک را سریعتر و کارآمدتر پیدا کنند و زمان صرف شده برای جستجوی پارکینگ را کاهش داده و ازدحام در خیابانهای شهر را کاهش دهد. این پروژه در بهبود در دسترس بودن پارکینگ و کاهش تراکم ترافیک در مرکز شهر کپنهاگ موفق بوده است و پتانسیل راه حل های مبتنی بر هوش مصنوعی را برای افزایش تحرک شهری نشان می دهد.
پیتسبورگ ( آزمایش خودروهای خودمختار اوبر )
پیتسبورگ به عنوان قطبی برای تحقیق و توسعه وسایل نقلیه خودران ظاهر شده است و شرکتهایی مانند اوبر آزمایشهای گستردهای را روی خودروهای خودران در خیابانهای شهر انجام میدهند. گروه فناوریهای پیشرفته اوبر ( ATG ) از فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی برای توسعه سیستمهای خودروی خودمختار با قابلیت هدایت در محیطهای پیچیده شهری و تعامل ایمن با سایر کاربران جاده استفاده میکند.
با استفاده از الگوریتمهای یادگیری ماشینی و تقویتی، وسایل نقلیه خودران Uber از تجربه یاد میگیرند و رفتار رانندگی خود را در طول زمان بهبود میبخشند که منجر به سیستمهای حملونقل مستقل ایمنتر و مطمئنتر میشود. شهر پیتسبورگ آزمایش خودروهای خودران Uber را به عنوان فرصتی برای کشف مزایای بالقوه AV ها برای بهبود تحرک شهری و کاهش تراکم ترافیک پذیرفته است.
پکن ( مدیریت ترافیک با هوش مصنوعی در طول المپیک )
در طول المپیک 2008 پکن، این شهر یک سری اقدامات مدیریت ترافیک مبتنی بر هوش مصنوعی را برای مقابله با هجوم بازدیدکنندگان و اطمینان از جریان روان ترافیک در طول بازی ها اجرا کرد. سیستم حملونقل هوشمند شهر ( ITS ) از الگوریتمهای یادگیری ماشینی برای تجزیه و تحلیل دادههای ترافیکی لحظهای از دوربینها، حسگرها و دستگاههای GPS و بهینهسازی جریان ترافیک و زمانبندی سیگنال استفاده کرد.
با تنظیم پویا زمانبندی سیگنالهای ترافیکی، تغییر مسیر وسایل نقلیه و اجرای طرحهای قیمتگذاری ازدحام، سیستم مدیریت ترافیک پکن با هوش مصنوعی توانست ازدحام را کاهش دهد، جریان ترافیک را بهبود بخشد و اختلالات را در طول المپیک به حداقل برساند. موفقیت این اقدامات پتانسیل راه حل های مدیریت ترافیک مبتنی بر هوش مصنوعی را برای مقابله با چالش های منحصر به فرد مدیریت ترافیک در رویدادهای بزرگ مقیاس و مناسبت های خاص نشان داد.
چالش ها و ملاحظات اخلاقی :
– حریم خصوصی و امنیت داده ها
یکی از چالش های کلیدی مرتبط با پذیرش گسترده هوش مصنوعی در مدیریت ترافیک، حفاظت از حریم خصوصی و امنیت داده ها است. الگوریتمهای هوش مصنوعی برای پیشبینیها و تصمیمگیریها در مورد جریان ترافیک، بر حجم وسیعی از دادهها، از جمله اطلاعات حساس مانند دادههای مکان، مسیرهای خودرو، و شناسههای شخصی تکیه میکنند.
با این حال، جمع آوری، ذخیره سازی و تجزیه و تحلیل این داده ها نگرانی هایی را در مورد نقض حریم خصوصی، نقض داده ها و دسترسی غیرمجاز ایجاد می کند. علاوه بر این، استفاده از الگوریتمهای هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل و تفسیر دادهها، خطر تعصب و تبعیض الگوریتمی را بهویژه در برابر جوامع حاشیهنشین و جمعیتهای آسیبپذیر معرفی میکند.
برای مقابله با این چالشها، مقامات مدیریت ترافیک باید حریم خصوصی دادهها و اقدامات امنیتی قوی، مانند رمزگذاری، ناشناسسازی، و کنترلهای دسترسی را برای حفاظت از اطلاعات حساس و حفاظت از حقوق حریم خصوصی افراد اجرا کنند. علاوه بر این، سیاست گذاران باید دستورالعمل ها و مقررات روشنی را برای جمع آوری، استفاده و به اشتراک گذاری داده ها برای اهداف مدیریت ترافیک مبتنی بر هوش مصنوعی ایجاد کنند تا شفافیت، پاسخگویی و انصاف را تضمین کنند.
– برابری و دسترسی
یکی دیگر از چالش های مرتبط با پذیرش هوش مصنوعی در مدیریت ترافیک، تشدید بالقوه نابرابری ها و نابرابری های موجود در دسترسی به منابع حمل و نقل است. راهحلهای مبتنی بر هوش مصنوعی، مانند طرحهای قیمتگذاری ازدحام پویا و سیستمهای پارک هوشمند، ممکن است بهطور ناخواسته جوامع کمدرآمد و جمعیتهای حاشیهای را که دسترسی به تلفنهای هوشمند، اتصال به اینترنت یا مهارتهای سواد دیجیتالی ندارند، به ضرر برساند.
علاوه بر این، استقرار وسایل نقلیه خودمختار و خدمات سواری در مناطق شهری ممکن است نابرابریهای موجود در دسترسی به گزینههای حملونقل را تشدید کند، بهویژه برای افراد دارای معلولیت، سالمندان و سایر جمعیتهای آسیبپذیر که ممکن است با موانعی برای استفاده از این خدمات مواجه شوند.
برای پرداختن به این چالش ها، سیاست گذاران باید اطمینان حاصل کنند که راه حل های مدیریت ترافیک مبتنی بر هوش مصنوعی به گونه ای طراحی و اجرا می شود که برابری، دسترسی و شمول اجتماعی را ارتقا دهد. این ممکن است نیاز به مداخلات هدفمند داشته باشد، مانند یارانه برای افراد کم درآمد، مشوق برای خدمات حمل و نقل مشترک، و سرمایه گذاری در زیرساخت های حمل و نقل عمومی، تا اطمینان حاصل شود که همه اعضای جامعه می توانند از پیشرفت های فناوری هوش مصنوعی بهره مند شوند.
– وابستگی به فناوری
یک چالش اضافی مرتبط با پذیرش گسترده هوش مصنوعی در مدیریت ترافیک، وابستگی بالقوه به فناوری و خطر خرابی یا نقص سیستم است. سیستمهای مدیریت ترافیک مبتنی بر هوش مصنوعی به الگوریتمها، حسگرها و شبکههای ارتباطی پیچیده برای تجزیه و تحلیل دادههای ترافیک، تصمیمگیری و هماهنگ کردن جریان ترافیک در زمان واقعی متکی هستند.
با این حال، این سیستمها در معرض اشکالات فنی، حملات سایبری و سایر رویدادهای پیشبینی نشده هستند که ممکن است عملکردها را مختل کرده و ایمنی را به خطر بیندازند. علاوه بر این، اتکا به فناوری هوش مصنوعی ممکن است تواناییهای تصمیمگیری انسانی را از بین ببرد و اعتماد عمومی به مقامات مدیریت ترافیک را تضعیف کند.
برای مقابله با این چالشها، مقامات مدیریت ترافیک باید اقدامات امنیتی سایبری قوی، سیستمهای افزونگی و مکانیسمهای ایمن برای کاهش خطر خرابی سیستم و اطمینان از قابلیت اطمینان و انعطافپذیری سیستمهای مدیریت ترافیک مبتنی بر هوش مصنوعی را اجرا کنند. علاوه بر این، سیاستگذاران باید پروتکلها و رویههای روشنی را برای نظارت و مداخله انسانی در صورت بروز نقص در سیستم یا شرایط اضطراری ایجاد کنند تا امنیت و اعتماد عمومی حفظ شود.
– جابجایی شغل و انتقال نیروی کار
در نهایت، پذیرش گسترده هوش مصنوعی در مدیریت ترافیک، نگرانیهایی را در مورد جابهجایی شغل و انتقال نیروی کار، بهویژه برای کارگران شاغل در بخشهای حملونقل سنتی، مانند تکنسینهای سیگنال ترافیک، اپراتورهای باجه عوارض و افسران اجرای ترافیک ایجاد میکند.
از آنجایی که فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی وظایف معمول را خودکار میکنند و جریان ترافیک را بهینه میکنند، این خطر وجود دارد که مشاغل در این بخشها منسوخ یا اضافی شوند که منجر به بیکاری و از کار افتادگی اقتصادی کارگران آسیبدیده شود. علاوه بر این، انتقال به سیستمهای حملونقل مبتنی بر هوش مصنوعی ممکن است نیازمند برنامههای بازآموزی و ارتقای مهارت باشد تا کارگران را با مهارتها و شایستگیهای لازم برای انطباق با نقشها و مسئولیتهای شغلی در حال تغییر تجهیز کند. برای مقابله با این چالش ها، سیاست گذاران باید استراتژی های توسعه نیروی کار جامعی را توسعه دهند که مهارت مجدد، ارتقاء مهارت و فرصت های یادگیری مادام العمر را برای کارگران در بخش های حمل و نقل سنتی در اولویت قرار دهد. این ممکن است شامل مشارکت بین دولت، صنعت، و مؤسسات آموزشی برای ارائه برنامههای آموزشی، کارآموزی، و خدمات کاریابی باشد تا انتقال به سیستمهای حملونقل مبتنی بر هوش مصنوعی را تسهیل کند و در عین حال اطمینان حاصل شود که هیچکس عقب نمیماند.
مسیرها و فرصت های آینده :
– ادغام هوش مصنوعی با فناوری های نوظهور
با نگاهی به آینده، ادغام هوش مصنوعی با فناوریهای نوظهور مانند شبکههای 5G، دستگاههای اینترنت اشیا ( IoT ) و محاسبات لبهای، پتانسیل بسیار زیادی برای افزایش قابلیتها و مقیاسپذیری سیستمهای مدیریت ترافیک مبتنی بر هوش مصنوعی دارد.
با استفاده از اتصال پرسرعت و کم تأخیر ارائه شده توسط شبکههای 5G، مقامات مدیریت ترافیک میتوانند الگوریتمهای هوش مصنوعی را برای تجزیه و تحلیل دادههای ترافیک بلادرنگ از طیف گستردهای از دستگاههای IoT، مانند دوربینهای ترافیک، حسگرها، و وسایل نقلیه متصل، مستقر کرده و بهینهسازی کنند. جریان ترافیک و زمان بندی سیگنال در زمان واقعی. علاوه بر این، فناوریهای محاسبات لبه میتوانند الگوریتمهای هوش مصنوعی را به صورت محلی بر روی دستگاههای اینترنت اشیا اجرا کنند، نیازهای تأخیر و پهنای باند را کاهش داده و زمانهای تصمیمگیری و پاسخ سریعتر را ممکن میسازند.
به طور کلی، ادغام هوش مصنوعی با فناوریهای نوظهور این پتانسیل را دارد که مدیریت ترافیک را به یک سیستم بسیار پاسخگو، سازگار و هوشمند تبدیل کند که قادر به رسیدگی به چالشهای پیچیده تحرک شهری در قرن بیست و یکم است.
– سیستم های چند عاملی مشترک
جهت امیدوارکننده دیگر برای تحقیقات آینده در مدیریت ترافیک مبتنی بر هوش مصنوعی، توسعه سیستمهای چند عاملی مشترک است که هماهنگی و همکاری بین عوامل مستقل، مانند وسایل نقلیه، علائم راهنمایی و رانندگی، و زیرساختهای کنار جادهای را ممکن میسازد.
با در نظر گرفتن مدیریت ترافیک به عنوان یک مشکل هماهنگی چند عاملی، محققان میتوانند سیستمهای غیرمتمرکز و خودسازماندهی را توسعه دهند که وسایل نقلیه و زیرساختها را قادر به برقراری ارتباط و همکاری برای بهینهسازی جریان ترافیک و کاهش ازدحام میکنند. برای مثال، محققان استفاده از فناوری بلاک چین را برای ایجاد سیستمهای مدیریت ترافیک غیرمتمرکز پیشنهاد کردهاند که وسایل نقلیه را قادر میسازد تا مانورهای مشارکتی مانند ادغام، تغییر خطوط و تقاطعها را بدون کنترل متمرکز انجام دهند.
با استفاده از هوش جمعی عوامل مستقل، سیستمهای چند عاملی مشترک میتوانند سیستمهای حملونقل کارآمد، انعطافپذیر و سازگارتر را فعال کنند که میتوانند با تغییر شرایط ترافیک در زمان واقعی سازگار شوند.
– پیامدهای خط مشی و چارچوب های نظارتی
پذیرش گسترده هوش مصنوعی در مدیریت ترافیک، پیامدهای سیاستی و چالشهای نظارتی مهمی را ایجاد میکند که باید برای اطمینان از استفاده مسئولانه و اخلاقی از فناوریهای هوش مصنوعی در تحرک شهری برطرف شوند.
سیاست گذاران باید دستورالعمل ها و مقررات روشنی را برای جمع آوری، استفاده و به اشتراک گذاری داده ها برای اهداف مدیریت ترافیک مبتنی بر هوش مصنوعی ایجاد کنند تا از حقوق حریم خصوصی محافظت کنند، امنیت داده ها را تضمین کنند و شفافیت و مسئولیت پذیری را ارتقا دهند. علاوه بر این، سیاستگذاران باید مکانیسمهایی را برای نظارت و مشارکت عمومی ایجاد کنند تا اطمینان حاصل شود که سیستمهای مدیریت ترافیک مبتنی بر هوش مصنوعی به گونهای توسعه یافته و مستقر شدهاند که ارزشها و ترجیحات جوامعی را که به آنها خدمت میکنند منعکس کند.
علاوه بر این، سیاستگذاران باید با اجرای سیاستها و برنامههایی که توسعه نیروی کار، ایجاد شغل و شمول اقتصادی را ارتقا میدهند، به تأثیرات بالقوه اجتماعی و اقتصادی سیستمهای حملونقل مبتنی بر هوش مصنوعی، مانند جابجایی شغل و انتقال نیروی کار، رسیدگی کنند.
– مشارکت عمومی و مشارکت ذینفعان
در نهایت، مشارکت عمومی و مشارکت سهامداران برای اجرای موفقیتآمیز سیستمهای مدیریت ترافیک مبتنی بر هوش مصنوعی حیاتی است. مقامات مدیریت ترافیک باید با اعضای جامعه، گروههای مدافع و سایر ذینفعان تعامل داشته باشند تا بازخورد را دریافت کنند، به نگرانیها رسیدگی کنند، و اعتماد و اطمینان را در ابتکارات مدیریت ترافیک مبتنی بر هوش مصنوعی ایجاد کنند.
علاوه بر این، آموزش عمومی و تلاش های اطلاع رسانی برای افزایش آگاهی در مورد مزایا و چالش های بالقوه سیستم های حمل و نقل مبتنی بر هوش مصنوعی و تقویت حس مالکیت و مسئولیت پذیری در میان اعضای جامعه ضروری است.
با تعامل با مردم و ذینفعان به شیوه ای معنادار و شفاف، مقامات مدیریت ترافیک می توانند اطمینان حاصل کنند که سیستم های مدیریت ترافیک مبتنی بر هوش مصنوعی به گونه ای توسعه یافته و مستقر شده اند که منعکس کننده نیازها، ترجیحات و ارزش های جوامعی است که به آنها خدمت می کنند.
نتیجه گیری نویسنده :
اینجانب میثم آخشیج معتقدم که هوش مصنوعی و مدیریت ترافیک نشان دهنده یک تغییر پارادایم دگرگون کننده در نحوه رویکرد شهرها به تحرک شهری است، با استفاده از فناوریهای هوش مصنوعی مانند یادگیری ماشینی، یادگیری عمیق، یادگیری تقویتی و هوش ازدحامی، شهرها میتوانند سیستمهای حمل و نقل هوشمندتر و سازگارتر را توسعه دهند که قادر به بهینهسازی جریان ترافیک، کاهش ازدحام و افزایش ایمنی هستند.
مطالعات موردی دنیای واقعی از شهرهای سراسر جهان، کاربردهای متنوع هوش مصنوعی را در مدیریت ترافیک، از طرحهای قیمتگذاری ازدحام پویا در سنگاپور تا بهینهسازی سیگنال ترافیک مبتنی بر هوش مصنوعی در لسآنجلس، نشان میدهد. این مطالعات موردی مزایای بالقوه ابتکارات مدیریت ترافیک مبتنی بر هوش مصنوعی را برای بهبود تحرک شهری و کاهش اثرات زیستمحیطی نشان میدهد